پریشب خوندن کتاب «همه مردان شاه: کودتای آمریکایی و ریشههای تروریسم در خاورمیانه» تموم شد. خوندم و حرص خوردم، حرص خوردم و خوندم، باز، دوباره.
زیاد نکتهی جدیدی نداشت، چون اینور و اونور زیاد در این مورد خونده بودم، ولی به هر حال فکر نمیکنم این موضوعی باشه که تکراری بشه، عین یه زخم کهنهست، بدجوری جاش مونده، برای همهمون!
داغ دلم تازه شد و باز اون وسواس قدیمی اومد سراغم، این سوال که هی آدمو انگولک میکنه، این که چی میشد اگه آمریکاییهای خارکسدهی پارانویید با اون ترس مرضیشون از کمونیسم تو ایران کودتا نمیکردن؟ چی میشد اگه کرمیت روزولت جاکش دفهی اول که تیر کودتاش به سنگ خورد، چمدونشو میبست و برمیگشت آمریکا، گیر نمیداد که بمونم و یه بار دیگه امتحان کنم؟ و خیلی «چی میشد»های دیگه. اونوقت شاید ایران این مستراحی که الان هست نمیشد.
تو این چند سالی که گیر دادم به کتابای تاریخی انگلیسی، میتونم بگم این یکی از بهترینهاست، خیلی خوندنی و بهقاعده و درست. و از همه مهمتر احتمالا بیطرفانهتر از همه کتابهایی که تا حالا دربارهی کودتای مرداد ۳۲ به فارسی و انگلیسی نوشته شده. آمریکاییها اومدن کودتا کردن، ریدن و رفتن، حالا یه آمریکایی دیگه اومده بیطرفانهترین شرحرو از اون ماجرا نوشته.
هر کی این کتابو نخونده، بخونه. همهمون باید بخونیم، اصلا این چیزارو سالی یه بار باید بخونیم تا یادمون نره. و حتیالمقدور نسخهی انگلیسیشو، با این که میدونم دوتا ترجمهی فارسی ازش هست، چون ترجمهها حتما با حذف چاپ شده. یعنی تو ایران علاوه بر این که نتونستیم شرح بیطرفانه از این ماجرا بنویسیم، نذاشتیم شرح دیگرون هم بیکموکاست و بیطرفانه ترجمه و چاپ بشه. همیشهی خدا باید یه جای کارمون بلنگه!
میخوام همین الان سه نسخه از این کتابو واسه سه تا از دوستای خارجیم از سایت آمازون سفارش بدم که میدونم دوست دارن با ایران آشنا بشن. شما هم اگه دوست انگلیسی دارین که میخواد بدونه چرا ایرانیها همه چیزو میندازن پای انگلیسیها، اگه دوست آمریکایی دارین که کف کرده چرا ایرانیها اینقدر میگن «مرگ بر آمریکا» و چه پدرکشتگیای با آمریکاییها دارن، این کتابو بهش بدین بخونه.
از اولش همین بوده، هر چی آدمحسابی تو ایران به قدرت رسیده سرشو کردیم زیر آب و بعد گذاشتیم هر چی مجسمهی بلاهت و زبونی و عقده و خیانت و کونیگریه بهمون حکومت کنه.
اینم لینک پروندهی سیآیای از این کودتا که در روزنامهی نیویورکتایمز چاپ شده
زیاد نکتهی جدیدی نداشت، چون اینور و اونور زیاد در این مورد خونده بودم، ولی به هر حال فکر نمیکنم این موضوعی باشه که تکراری بشه، عین یه زخم کهنهست، بدجوری جاش مونده، برای همهمون!
داغ دلم تازه شد و باز اون وسواس قدیمی اومد سراغم، این سوال که هی آدمو انگولک میکنه، این که چی میشد اگه آمریکاییهای خارکسدهی پارانویید با اون ترس مرضیشون از کمونیسم تو ایران کودتا نمیکردن؟ چی میشد اگه کرمیت روزولت جاکش دفهی اول که تیر کودتاش به سنگ خورد، چمدونشو میبست و برمیگشت آمریکا، گیر نمیداد که بمونم و یه بار دیگه امتحان کنم؟ و خیلی «چی میشد»های دیگه. اونوقت شاید ایران این مستراحی که الان هست نمیشد.
تو این چند سالی که گیر دادم به کتابای تاریخی انگلیسی، میتونم بگم این یکی از بهترینهاست، خیلی خوندنی و بهقاعده و درست. و از همه مهمتر احتمالا بیطرفانهتر از همه کتابهایی که تا حالا دربارهی کودتای مرداد ۳۲ به فارسی و انگلیسی نوشته شده. آمریکاییها اومدن کودتا کردن، ریدن و رفتن، حالا یه آمریکایی دیگه اومده بیطرفانهترین شرحرو از اون ماجرا نوشته.
هر کی این کتابو نخونده، بخونه. همهمون باید بخونیم، اصلا این چیزارو سالی یه بار باید بخونیم تا یادمون نره. و حتیالمقدور نسخهی انگلیسیشو، با این که میدونم دوتا ترجمهی فارسی ازش هست، چون ترجمهها حتما با حذف چاپ شده. یعنی تو ایران علاوه بر این که نتونستیم شرح بیطرفانه از این ماجرا بنویسیم، نذاشتیم شرح دیگرون هم بیکموکاست و بیطرفانه ترجمه و چاپ بشه. همیشهی خدا باید یه جای کارمون بلنگه!
میخوام همین الان سه نسخه از این کتابو واسه سه تا از دوستای خارجیم از سایت آمازون سفارش بدم که میدونم دوست دارن با ایران آشنا بشن. شما هم اگه دوست انگلیسی دارین که میخواد بدونه چرا ایرانیها همه چیزو میندازن پای انگلیسیها، اگه دوست آمریکایی دارین که کف کرده چرا ایرانیها اینقدر میگن «مرگ بر آمریکا» و چه پدرکشتگیای با آمریکاییها دارن، این کتابو بهش بدین بخونه.
از اولش همین بوده، هر چی آدمحسابی تو ایران به قدرت رسیده سرشو کردیم زیر آب و بعد گذاشتیم هر چی مجسمهی بلاهت و زبونی و عقده و خیانت و کونیگریه بهمون حکومت کنه.
اینم لینک پروندهی سیآیای از این کودتا که در روزنامهی نیویورکتایمز چاپ شده
No comments:
Post a Comment