Sunday, December 21, 2008

Synecdoche, New York

اگه کلمه‌ی «بخش‌گویی»رو جایی بشنوین یا بخونین، اول از همه چی به ذهن‌تون می‌رسه؟ من که تنها چیزی که به نظرم میاد اینه که علمایی که کتاب‌های اول دبستانی‌هارو می‌نویسن به فکرشون رسیده برای بخش کردن کلمات یه کلمه پیدا کنن و به این نتیجه رسیدن که «بخش‌گویی» از همه بهتره. خداییش بد هم نیست!
اما این نیست، «بخش‌گویی» تراوش ذهن یه مترجم سینماییه که برای اسم فیلم چارلی کافمن که اون بالا انگلیسی‌شو نوشتم پیدا کرده و مث تاپاله چسبوندش تو حیات نو، اگر هم مال خودش نباشه و اینو از تو یه فرهنگ لغت پیدا کرده باشه که دیگه بدتر.
آقاجان، لازم نیست کلمه تخمی بسازین، این کارو کس‌خلایی که تو فرهنگستان نشستن می‌کنن، کلمه‌های تخمی می‌سازن که کسی استفاده نکنه!
«سینک‌داکی» (با کسر نون) جزء صناعات بدیعی انگلیسیه و تا اون‌جا که یادمه فارسی‌شو گذاشتن «مجاز جزء به کل یا کل به جزء»، به این معنا که به جزیی از یه چیز اشاره می‌کنی در حالی که مرادت کل‌شه و برعکس. مثلا می‌گیم تاج و تخت، ولی مرادمون سلطنته. اگه داستان فیلمو بخونین، قضیه براتون روشن‌تر می‌شه.
اسم سختیه، از دو تا از دوستام هم پرسیدم، یه انگلیسی و یه آمریکایی که آدمای کتاب‌خونی هم هستن، و هیچ کدوم به عمرشون اصلا این کلمه‌رو نشنیده بودن. نباید هم شنیده باشن، به چه درد می‌خوره؟! هیچی، با این کلمه یه نون بربری هم نمی‌دن دستت که شب گشنه کپه‌ی مرگ‌تو نذاری. اینو باید یه آدمی عین من و امثال من بدونه که تو ایران ادبیات انگلیسی خونده که سوالای کنکورشو یه عده استاد مریض طرح می‌کنن که تو کتابا می‌گردن دنبال آثار و کلماتی که خودشون هم نمی‌دونن چی هست. این صنعت ادبی یکی از سوالای کنکور فوق لیسانس بود، سال ۷۴ یا ۷۵، فکر کنم، و خوب یادمه چون من و بقیه هم هر چی نباشه شاگرد اون استادای مریض بودیم. جالب اینه که تو سایت آی‌ام‌دی‌بی هم تو بخش «مخلفات» صفحه‌ی این فیلم همش این اصطلاح توضیح داده شده.
اما از فیلیپ کافمن انتظار دیگه‌ای نمی‌شه داشت. فیلماش یکی یکی سخت‌تر و پیچیده‌تر شده، این یکی‌رو هنوز ندیدم، ولی می‌گن از همه کون‌پاره‌کن‌تره، طبیعتا اسمش هم همین طوره.
ولی چون این اسم سخته، لزومی نداره ما هم یه کلمه‌ی من‌درآوردی از خشتک‌مون درآریم که پس‌فردا که فیلم‌رو همه دیدن تو همه مجله‌ها و روزنامه‌ها پر بشه از این کلمه.
قبول دارم که مسخره‌ست اسم فیلمو تو فارسی بذاریم مثلا «مجاز جزء به کل، نیویورک»، ولی یه راه شاید بهتر هست و اونم این که این کلمه‌رو ترجمه نکنیم، چون خود کافمن هم با این کلمه بازی کرده، یعنی یه جوری اشاره است به جایی به اسم «اسکنک‌تادی» (به کسر الف و کاف اول و نون) در نیویورک که داستان فیلم درش می‌گذره

No comments:

Followers