Monday, January 26, 2009

ته این خطوط قرمز کوفتی کجاست؟

هفته پیش خوابگردو چک کردم و این خبرو دیدم، با این عنوان «طنز سال یا چیز دیگر سال؟» محسن پرویز، معاون فرهنگی ارشاد که نمی‌فهمم یعنی چی، می‌گه هر کی جشنواره‌ای ادبی برگزار می‌کنه باید منابع مالی و نحوه‌ی انتخاب آثارو هم اعلام کنه.
ولی من تو این خبر طنزی نمی‌بینم، همش تلخی و زوره. همون طور که از فیلتر شدن هفتان با این که خیلی مسخره‌ست و دلیلی منطقی نمی‌تونه داشته باشه خنده‌م نمی‌گیره.
سه ساله دارن نظارت می‌کنن و همه چیزو درست کردن!، حالا نوبت رسیده به جوایز ادبی حقیر و کوچیک ادبیات مرده‌ی ایران. بابا، چرا دست از سر این ادبیات لاغر و نحیف برنمی‌دارین؟ این ادبیات همین الانشم نابود شده، چند ساله در احتضاره، با تنفس مصنوعی زنده‌ست.
مگه واسه این جوایز ادبی چه قدر پول خرج می‌شه؟ واقعا پول کل جوایز ادبی تو ایران چند درصد بودجه‌ی یه سریال تخمی و جفنگ به‌اصطلاح «فاخر» تلویزیونه؟ مگه تا حالا منابع مالی‌شون پنهون بوده؟
چیه، به این هم می‌خواین گیر بدین و بگین پول‌شون از تو چمدونایی دراومده که از آمریکا رسیده؟ باز پای سازمان سیا و ام‌آی‌سیکس در میونه؟ چیه، آمریکا و انگلیس و اسراییل حالا از راه ادبیات وارد شدن، ما خبر نداریم؟
مگه کتابایی که چاپ می‌شه بعد از گذشتن از فیلتر سانسور شما چیزی هم ازشون می‌مونه که به درد براندازی بخورن؟ مگه مترجما و نویسنده‌ها و ناشرا قبل از شما کم خودسانسوری می‌کنن که بو و خاصیتی در اثرشون بمونه که بعد زبونم لال باعث گمراهی مردم بشه؟
یه هفته‌ست این خبر منتشر شده و من واکنش زیادی بهش ندیدم. اگه کسی دیده، به من بگه تا دلم خوش باشه که هنوز شاخکامون کار می‌کنه، هنوز یه جو غیرت در ما مونده که هر از گاهی هر چند الکن اعتراضی هم بکنیم. شایدم من زیادی مته به خشخاش می‌ذارم، ولی دور نمی‌بینم اون روزو که واسه جوایز ادبی هم مجبور باشیم جواب بدیم، مگه اون جوایز تخمی‌ای‌رو که خود دولت به‌حق یا ناحق به یه عده می‌ده.
دیگه هر کاری می‌کنن با این ادبیات نیمه‌جون، مث هر چیز دیگه، راحت می‌پذیریم، سانسور کرخت‌مون کرده، دیگه تو ذات‌مونه، تو خون‌مونه. دیگه می‌ترسم بچه‌م هم با ژن خودسانسوری به دنیا اومده باشه.
دیگه واسه همه‌مون جا افتاده که هر چی می‌نویسیم قبل از چاپ باید بره ارشاد زیر دست یه عده بی‌سواد و بی‌فرهنگ و منحرف کنترل بشه که مبادا پامونو خدای نکرده گذاشته باشیم رو یکی از این خط‌های قرمز کوفتی که دیگه حساب‌شون از دست‌مون در رفته. دیگه اصلا به فکرمون نمی‌رسه که این کار از بیخ غلطه، کسی حق نداره اینو از ما بخواد، هر کی باشه، هر جا نشسته باشه.
حتما از فردا می‌پذیریم که جوایز ادبی هم باید کنترل بشه، هر کی که اون قدر خودآزاره و سرش درد می‌کنه که می‌خواد جایزه بده با کلی اسناد و مدارک و فاکتورو همه چی بره ارشاد، سر خم کنه که مبادا پول جایزه از تو اون چمدونا دراومده باشه، اونم چه پولی، چندرغاز که برنده‌های بیچاره می‌مونن به کدوم زخم‌شون بزنن!
می‌گین نه، صبر کنین تا ببینیم. اگه فکر می‌کنین خفت و خواری ما حد داره، کور خوندین.
از خودم می‌پرسم که نمی‌شه یه سال این جوایزو به عنوان اعتراض تعطیل کنیم؟ همه با هم یه بار هم که شده کنار بیایم، با هم تصمیم بگیریم، رسما اعلام کنیم که به اعتراض به سانسور، اوضاع نشر، و هزار و یک کثافت‌کاری دیگه هیچ جشنواره‌ای برگزار نمی‌شه و جایزه‌ای هم داده نمی‌شه؟ فکر نکنم این جوایز زپرتی‌رو نشه یه سال تعطیل کرد.
شده حکایت جشنواره فیلم فجر. واسه تن دادن به خفت و خواری مسابقه گذاشتن. سر سینمایی‌ها هزار بلا میارن، باز صداشون درنمیاد، چپ و راست دستورات ریز و درشت آقایونو اجرا می‌کنن که شاید فیلم‌شون تو این جشنواره‌ی قلابی که فقط به خاطر رودرواسی سر پا مونده نشون داده بشه. تازه باز هم فیلم‌شون رو نشون نمی‌دن، باز فیلمی‌رو که واسش زحمت کشیدن، خون دل خوردن تیکه پاره می‌کنن تا نشونش بدن.
باز نشون نمی‌دن، اما سینمایی‌ها هم از رو نمی‌رن، باز فیلم می‌سازن که اونم می‌ره ور دست قبلی. هیچ کدوم هم رضایت نمی‌دن که یه سال اعلام کنن که در اعتراض به این شرایط اسفناک فیلم نمی‌سازیم.
بابا شما که محتاج نون شب‌تون نیستین، میلیون‌میلیون پول درمیارین. عین نویسنده‌ها و مترجم‌ها لنگ اجاره‌خونه و گند و کثافت دیگه نیستین.
ولی سینمایی‌ها از اون کهنه‌کارهاش مث مهرجویی تا پایین پاییناش چی کار می‌کنن؟ انگار این همه خفت و خواری بس نیست، تو سینما راشون نمی‌دن، با کاسه گدایی می‌رن واسه تلویزیون سریال و فیلم می‌سازن. این طوری می‌شه که در عرض فقط سه سال سینمارو نابود کردن، سوت‌تون کردن به زمونه‌ی فیلم‌فارسی ساختن. هیچ فکرشو می‌کردین به این جا برسین؟
سینمایی‌نویس‌ها و مطبوعاتی‌ها یه سال اعلام کنن که تو جشنواره شرکت نمی‌کنن چی می‌شه؟ چی رو از دست می‌دین؟ چه شاهکاری از کف‌تون می‌ره؟ همه هم که ماشالله تو خونه دی‌وی‌دی پله‌یر و جدیدترین فیلمای خارجی‌رو دارین. یه سال بذارین این جشنواره کیری بخوره به زمین گرم، آبروشونو ببرین. بذارین خبرش تو دنیا بپیچه که این جشنواره به‌اصطلاح بین‌المللی تحریم شده.
نه، می‌دونین چی کار می‌کنین؟ باز پیه همه بی‌برنامگی‌هارو به تن‌تون می‌مالین و می‌رین کارت جشنواره می‌گیرین و هر روز از کله صب تا بوق سگ تو سالنای سینما پرسه می‌زنین و اخ و تف می‌کنین که چه قدر اوضاع بده. جشنواره هم که تموم شد همه باز شروع می‌کنین به زر زرای همیشگی تا شب عید که وای، سال به سال دریغ از پارسال، فیلم‌ها بد بود، به جشنواره نمی‌رسید، توقیف می‌شد، سانسور می‌شد و همین طور تا معلوم نیست کی

2 comments:

فرید said...

رفیق آخه همه چیزمون باید به همه چیزمون بیاد!..وقتی نیکی کریمی جایزه ادبی میده ،معاون فرهنگی ارشاد هم ابوعطا میخونه.. اصل این جفتک چارگوش ها هم از جایزه والس شروع شد که یه حماقت خالص بود از طرف یه مشت آدم جفنگ..

میم میم said...

با سلام
و عرض ارادت

آیا شما کتاب انگلیسی خوب و به درد بخور و ساده و نسبتن جدیدی می شناسید یا خوانده اید درباره ی ادبیات فارسی؟
کتابی که بشود در دانشگاه تدریس کرد؛ ساده و تا حدودی جامع و مانع باشد؛ یا دست کم درباره ی یک زمینه یا محدوده ی خاصی از ادبیات فارسی
مثلن ادبیات معاصر فارسی، یا بزرگان ادبی فارسی، یا جریان های شعری فارسی، یا.... باشد
کتابی که متن و مفاهیم اش دشوار و پیچیده و فنی نباشد، در حدی باشد که دانشجوی ایرانی هم بتواند از آن چیزی سر در بیاورد (دانشجوهایی که در خواندن فارسی هم مشکل دارند) و
در ضمن ترجیحن مطالب نو و جدید و خواندنی یی هم داشته باشد و فقط تکرار مکررات کتاب های موجود به فارسی نباشد
خلاصه اگر چنین کتابی می شناسید و یا حتا خوانده اید، خوش حال می شوم به من معرفی کنید
قرار است این کتاب به عنوان کتاب درس زبان تخصصی رشته ی ادبیات فارسی دانشگاه آزاد انتخاب و تدریس شود
پیشاپیش یک دنیا ممنون از هر راهنمایی یی که شاید داشته باشید

محمد میرزاخانی

Followers