Saturday, December 13, 2008

Taking Off

این که بالا نوشتم اسم اولین فیلم میلوش فورمن تو آمریکاست که دیروز دیدم (شرمنده، تو متن پست‌ها که لاتین می‌نویسم به هم می‌ریزه، واسه همین همیشه آویزون دوستای کامپیوتردونم که الان هم کسی در دسترس نیست)، می‌شه ترجمه‌ش کرد «پا به فرار گذاشتن» که قشنگ نیست، ولی دقیق‌ترین معادله، البته فعلا تا وقتی که یهو به ما الهامی غیبی برسه از بالا!
عالی بود، مدت‌ها بود این طوری تو سالن سینما نخندیده بودم، البته چون هرهر و کرکر همه به هوا بود، زیاد اسباب خجالت نبود. استاد ظرافت‌های سینمای مستقل اروپارو برده اون‌جا و با پول هالیوود و نکته‌سنجی فراوون فیلمی ساخته سخت منتقد «زندگی آمریکایی». البته حتما این هم خیلی مهم بوده که فیلم‌نامه‌رو با ژان کلودـ‌کریر نوشته که هنوزم به نظرم فیلم‌نامه‌ش از «سبکی تحمل‌ناپذیر هستی» کوندرا یکی از بهترین اقتباس‌های سینماست از ادبیات. جوگیر شدم، بی‌خیال!
فقط خواستم بگم اگه اینو تا حالا ندیدین، زودتر هر طور هست گیر بیارین ببینین. من که ایران بودم، این فیلم‌فروشای کنار خیابون نداشتن، شاید تا حالا آورده باشن!! راستی چن تا سکانس شاهکار هم داره، یکیش یه سکانس آموزش جوینت زدن یا سیگاری کشیدن به پدرومادرایی که بچه‌هاشون از خونه فرارین، واسه این که بهتر بتونن بچه‌هاشونو درک کنن. پیشنهاد می‌کنم هر کی تا حالا جوینت نزده و می‌خواد شروع کنه، اول از همه این سکانسو ببینه، شدید آموزنده‌ست. شوخی نمی‌کنم. احتمالا به خاطر همین سکانس درجه‌ی «آر» گرفته. لامصب اصلا مصداق اشاعه فحشا و منکراته.
امشب هم اگه عمری باقی باشه، داریم می‌ریم آخرین فیلم تاکشی کیتانورو از لحاظ‌مون بگذرونیم به اسم «آشیل و سنگ‌پشت»، اگه نابود شدیم یعنی بر ما موثر واقع شد به شما هم پیشنهاد خواهیم کرد، یاهو

No comments:

Followers